حق بر منظر، حق بر کیفیت زندگی است
رحیم نوبهار- عضو هیأت علمی دانشکده حقوق- دانشگاه شهید بهشتی
- رویکردی در دوران ما تمایل دارد تا بر قامت بسیاری از “مصلحت”ها و “منفعت”ها لباس زیبای “حق” بپوشاند. این به دلیل جذابیت مفهوم حق و بار اخلاقی و بُرندگی آن در کشمکشهای حقوقی و اجتماعی است. همینکه امری با نام حق شناخته میشود نقض آن توسط دیگران اخلاقاً ناموجه قلمداد میشود. با این حال، گفتمانی که به توسعه مفهوم حق تمایل دارد با این ایراد هم مواجه شده است که همه مصالح و منافع را حق قلمدادکردن به پدیده “تورم حق” می انجامد. وقتی همه چیز حق باشد، حقِّ “حق” چندان که باید ادا نمیشود. همانگونه که سعدی استاد سخن پارسی گفته است: اگر همه شب قدر بودی شب قدر بیقدر بودی. افزون بر این، اگر بتوانیم حقهای بهظاهر نوپیدا را به حقهای بنیادین و شناختهشده فروبکاهیم دلیلی ندارد که پیوسته سیاهه حقها را طولانیتر کنیم.
- جدا از این منازعه، از جمله حقهای نوپیدا حق بر منظر است. مقصود از منظر یا چشمانداز ناحیهای است که از نظر مردم ویژگی آن محصول عمل و تعامل عوامل طبیعی و یا انسانی باشد. منظر که امروزه بر اهمیت و لزوم پاسداشت آن تأکید میشود تنها چشماندازهای عالی و برجسته نیست. چشماندازهای معمولی و عادی هم در هر حال منظرند و باید از آنها محافظت کرد. چشمانداز ممکن است در مناطق طبیعی، روستایی، شهری یا مناطق پیشاشهری در دریا یا خشکی یا جزیره باشد. منظر پدیدهای همهجایی است و میتواند بالقوه یا بالفعل باشد. اگر بنا باشد به چشمانداز اهمیت بدهیم باید به چشماندازهای در حال شکلگیری هم که گاه با احداث مناطق روستایی یا شهری نوپیدا مطرح میشود اهمیت بدهیم.
- وجود منظرها به زندگی و حیات انسان کیفیت میبخشد. میدانیم که امروزه فراتر از حق حیات از حق بر کیفیت حیات سخن گفته میشود. کافی نیست که آدمیان زنده باشند، بلکه حیات و زندگی آنان باید با کیفیت باشد. بیگمان منظرها و چشماندازها به نوبه خود به حیات کیفیت میبخشند. همانگونه که پاسداشت حیات آدمی ضروری است صیانت از هر آنچه به حیات آدمی کیفیت میبخشد نیز ضروری است. احترام به منظر نمادی از احترام به رفاه انسان و ارزشهای بنیادینی مانند عدالت و برابری است. از نقطهنظرعملی، از بینبردن منظرها بیگمان به کاستیهای روانی و اجتماعی فراوانی میانجامد و زندگی را با فسردگی و بینشاطی همراه میسازد.
- از نگاهی دیگر چشماندازها میراث مشترک بشری است. اگر بخواهیم با ادبیات حق سخن بگوییم آنها به نوعی به عموم تعلق دارند و ملک مُشاع همه مردمند. در ادبیات حقوق بشر، منظر یک کالای عمومی ضروری(vital public good) و یک حق جمعی از نوع حقهای نسل سوم است. بیگمان گونههایی از تصرف در آنها مصداق تصرف در حقوق دیگران است. از این نظر، دولتها، فعالان بخش خصوصی و دولتی و حتی یکایک مردم، موظفند در نگهداری منظرها بکوشند. بویژه در برنامههای توسعه روستایی و شهری باید به حفظ چشماندازها و تعلق آنها به عموم پایبند بود. دولتهایی که دلمشغول کیفیت زندگی مردمند به حفظ چشماندازها بها میدهند. آنها نه تنها در برنامهریزیهای شهری و روستایی به حفظ و حمایت از چشماندازها بها میدهند که مردم را نسبت به اهمیت چشماندازها آگاه مینمایند. همچنان که کنوانسیون اروپایی چشمانداز، دولتهای عضو را به پیشبینی درسی در مقاطع تحصیلی دبیرستان و دانشگاه برای افزایش آگاهی و حساسیت به چشمانداز موظف نموده است.
- باری ساخت و سازهای ناموجه و نامناسب در شهر، هم به حق بر شهر و هم به حق بر چشمانداز زیان میرساند. میدانیم که از دهههای ۱۹۷۰ مفهوم حق بر شهر توسط برخی اندیشمندان مطرح شده و گفتمان آن پیوسته در حال فربهترشدن است. ایده حق بر شهر میتواند الهامبخش مفاهیمی مانند دسترسی برابر همه شهروندان به خدمات شهری، مشارکت عمومی و مردمسالارانه در اداره شهر، حق غریبهها و مهاجران به شهر، تعلق فضاهای عمومی به همگان و اداره دموکراتیک این فضاها باشد. البته کسی را رسد که حق بر شهر را هم بر پایه منازعهای که در بند یکم به آن اشاره شد به حقهای بنیادینی مانند برابری، مشارکت و .. فرو بکاهد. اما زندگی در شهر هم در هر حال باید با کیفیت باشد. از یکسو نمیتوان با ساخت و سازهای ناموجه چشماندازهای طبیعی را از عموم گرفت. از سویی دیگر فضای عمومی شهر باید در مجموع چشمنواز و گیرا باشد. در واقع اهالی شهر تنها به تصرفاتی رضایت ضمنی دارند که متعارف، مقبول و چشمنواز باشد و منظر عمومی شهر را از آنان نگیرد یا منظرها را زشت نسازد. گونههایی از رفتار در شهر به خودی خود به حق مردم به منظر زیان میرساند. برای مثال گونههایی از دورهگردی میتواند به منظر شهر آسیب بزند.
- فضاهای عمومی شهری جایگاه فعالیتهای اجتماعی هم هست. به دلیل ارتباط دو مقوله حوزه عمومی و فضای عمومی فضاهای عمومی هم به لحاظ وسعت و اندازه و هم به لحاظ چشمنوازی نباید به گونهای باشند که مردم را از حضور در آنها بیرغبت نماید. مارشال برمن در مقدمه ای با عنوان مدرنیسم در خیابانها بر کتابش “تجربه مدرنیته” یادآور شده است که وجود فضاهای عمومی فیزیکی برای حوزه عمومی و مردمسالاری ضروری است. او با اشاره به بازدید خود از برازیلیا پایتخت برزیل میگوید: نوعی غیاب عمدی حوزه عمومی در این شهر احساس می شود. برازیلیا فاقد فضایی است که مردم بتوانند همدیگر را ببینند و با هم صحبت کنند. در نتیجه در این شهر حس تنهایی و گمگشتگی به انسان دست میدهد. (در این باره نک: نوبهار، فاطمه، از حوزه عمومی تا فضاهای عمومی، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده حقوق، دانشگاه شهید بهشتی، بهار۱۳۹۲) نامطلوبی فضاهای عمومی میتواند مردم را پیوسته به نشستن در خانه و گوشهگیری و انزوا سوق دهد. بیمیلی به حضور در فضاهای عمومی حتماً به پیامدهای روانی و اجتماعی نامطلوبی میانجامد و کیفیت مادی و اجتماعی زندگی را تضعیف مینماید. بدینسان کیفیت زندگی در شهر هم ایجاب میکند تا در کنار توجه به چشماندازهای فضاهای خصوصی به چشمانداز فضاهای عمومی هم اهتمام داشته باشیم.
- در ادبیات دینی از دیرباز پیوسته بر حفظ حریم در ساخت و ساز تأکید شده است. رعایت حریم بویژه اگر درست طراحی و اجرا شود به نوبه خود هم به کیفیت زندگی در شهر و هم به حفظ چشماندازها کمک میکند. تنها پرهیز از تخریب و امحای چشماندازها کافی نیست. باید ساختوساز شهری را به گونهای طراحی کرد تا شهروندان بتوانند در عمل از چشماندازها بهرهمند باشند. بنا نیست منظر و چشمانداز مردم تنها سنگ و آجر و آهن باشد. انبوهی از متون دینی و بویژه آیات قرآنی هم بر تعلق زمین به همه آدمیان و هم بر لزوم نظر و نگاه به طبیعت به مثابه آفریده خداوند تأکید میکند. همنوایی با این آموزهها میطلبد تا بگذاریم نگاه بندگان خدا به آسمان زیبا، زمین گسترده و فراخ او، کوههای برافراشته، جنگلهای سرسبز ورودخانههای پرآب یا حتی کمآب و خشک، کویرهای خشک و زیبا گشوده باشد و انسان هر چه بیشتر با طبیعت به مثابه صُنع و آفریده پرودگار همنشین و مأنوس باشد. دور نیست که ارمغان این همنشینی، همنوایی و هماهنگی بیشتر با طبیعت و دوری از بسیاری نابسامانیهای فردی و اجتماعی باشد.